اما عزیز خسته و داغدار من... 
اما ...
با همه اشتیاقم...
بگذار در سودای با تو بودن بمانم
بگذار هیچ جلوه ای از زمین در تصویر عاشقانه و خدایی خیال من نباشد
بگذار در اشتیاق دیدار تو بمانم...
بگذار نفسهایم در آرزوی دیدار تو به شماره افتد...
بگذار همه آن چیزهایی که خدا بی حضور مادی تو
بر من بخشیده است...دست نخورده بماند
بگذار لطافت انتظار را در سینه پر اندوه خود
به تمامی لمس کنم.....
بگذار افقهای خیالم را برای دیدار تو
به نظاره بنشینم....
بگذار خلوتگاه درونم با هاله ای از نور خدایگونه روحت پوشانده شود...
بگذار در حسرت دیدار تو بمانم...
بگذار سوز و گداز سینه ام....پر جوش بماند...
بگذار پر التهاب بمانم....
بگذار همیشه و برای ابد....
دلتنگ تو بمانم...
خدایا
×××
واقعیت است....
می آزارد مرا نگاه آدم هایی که
وسعت دیدشان به اندازه ی یک اتاق کوچک است
اما وسعت سخن پرانیشان دنیا را در بر می گیرد.
اما...
حلالم کن....
مرگ
مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم
!!
حكايت جالبي است كه فراموش شدگان
فراموش كنندگان راهرگز
فراموش نميكنند
......
ما كه ميترسيم از هجرت دوست
كاش ميدانستيم روزگاري كه بهم نزديكيم
چه بهايي دارد
و سفر يعني چه ؟
و چرا مرغ مهاجر وقت پرواز
اين چنين سخت به خود مي لرزد؟
خدایا
خدايا تو را غريب ديدمو غريبانه غريب شدم
تورا بخشنده ديدمو خود گناهكار شدم
تورا وفادر ديدمو هرجا رفتم بازگشتم
تورا گرم ديدمو در سردترين لحظه ها به سراغت آمدم
تو مرا چه ديدي كه وفادار مانده اي ؟
ای یار
همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای
همیشه برایم به معنای واقعی یک عشق بوده ای
گرچه گهگاهی از تو بی وفایی دیده ام اما همیشه برایم باوفا بوده ای
گرچه دلم را میشکنی و اشکم را در می آوری اما تو همیشه برایم یک دنیا بوده ای
صدای آهنگ عشق برایم غم انگیز است ، اما همیشه آن را گوش میکنم
گاهی شنیدن حرفهایت برایم تلخ است ، اما دائم پیش خودم تکرار میکنم
اگر روزی نباشی در کنارم ، برای من همیشه هستی
روزی اگر بروی ، در قلبم همیشه خواهی ماند
اینجا که هستم پر از دلتنگیست، حس نبودنت در کنارم خاطرم را پریشان کرده
اما حس بودنت در قلبم دلتنگی و غم دوری ات را انکار کرده
گاهی وقتی به دوری می اندیشم قلبم میلرزد، نکند که از من سرد شوی، نکند که با کسی دیگر همنشین شوی ، نکند که ما را فراموش کنی و عاشق کسی دیگر شوی…
نباید بیش از این خودم را با این فکرها برنجانم ،عشق خودش پر از درد و رنج است!
خلاصه این را بگویم برایت ، هر زمان که بخواهی میشوم فدایت
اگر تنهایم بگذاری باز هم مینشینم به پایت
همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای ، میخواهم این شعر اولینش تو باشی و آخرین نداشته باشد
همچنان ادامه داشته باشد….
ساقی
ساقیا امشب صدایت با صدایم ساز نیست
یا که من مستم یا که سازت ساز نیست
ساقیا امشب مخالف مینوازد تار تو
یا که من مستتو خرابم یا که تارت تار نیستعاشقانه
تنهايي را دوست دارم زيرا دروغي در آن نيست...
تنهايي را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست...
تنهايي را دوست دارم زيرا بي وفا نيست...
تنهايي را دوست دارم زيرا عشق دروغي در آن نيست...
تنهايي را دوست دارم زيرا تجربه کردم..
تنهايي را دوست دارم زيرا دلهاي شکسته هميشه تنهايند..
سخنانی برای زندگی بهتر
ايجاد تغييرات بزرگ زندگي تا حدي ترسناك است.
اما ميدانيد حتي ترسناك تر ازآن چيست؟
حسرت
*******************************
كسي كه باعث خشمتان ميشود شمارا كنترل ميكند.
به هيچكس چنين قدرتي را ندهيد!!! مخصوصا كسي كه اين كار را عمدا ميكند.
***************************
مرا براي آنچه كه هستم دوست داشته باش نه براي آنچه كه ميخواهي باشم
***************************
من به قلبم افتخار ميكنم. با آن بازي شد زخمي شد به آن خيانت شد سوخت وشكست اما به طريقي هنوز كار ميكند.
**************************
هرگز از كسي كه دوستتان دارد سوء استفاده نكنيد هرگز به كسي كه به شما نياز دارد نگوييد سرم شلوغ است
هرگز به كسي كه واقعا به شما اعتماد دارد خيانت نكنيد هرگز كسي كه هميشه با يادتان است را فراموش نكنيد
*************************
هيچ كس حق ندارد درباره شما قضاوت كند چون هيچ كس دقيقا نميداند چه بر شما گذشته است. شايد مقداري از سرگذشتتان را شنيده باشند اما هرگز آنچه كه در قلب خود احساس كرده ايد را حس نكرده اند.
دلتنگی

امروز صفحه ي خالي زندگي ام پر شده بود
ديگر از هيچ كس نمي ترسيدم
گفتني ها را حرف زدم
كودكي ها رو مرور كردم
و زمان فراموش شد
كنار مهرباني تو مهرباني من هيچ بود
همه چيز ارام بود حتي نفس هاي من و تو ...
حتي دل ها هم قدرت اين يكي شدن را نداشتن
من حس مي كردم با تو و كنار تو هستم
نه هزاران كيلومتر دور از تو
امروز باز هم دلتنگي را تجربه كردم
خيلي وقت بود حس دل تنگ شدن نداشتم
زيرا هميشه دل تنگ بودم
امروز خنده هايم بلند بود
و قلبم پر از شادي
انگار نه انگار رختخوابم خيس از اشك بود
كاش مي شد هر لحظه با تو بود و با تو خنديد
كاش زندگي دو صفحه داشت
صفحه ي اول تو صفحه ي دوم من
وهيچ كس خلوت صفحه ها را به هم نمي ريخت
وكيبورد هم كار دل را مي كرد
كاش زندگي فقط همين بود فقط همين
كاش مي شد حرف ها رو شست تا صادق مي شدن
كاش مي شد اعتماد را تزريق كرد
تا هركس را دوست داري اعتمادش را جلب كني
كاش مي شد فاصله را از بين برد
تا يك شهر به يك قدم تبديل مي شد
اما سخت تر از اين ها گفتن دوباره دوستت دارم است
و باور اين كه كسي دوستت دارد
كاش مي شد همه چيز را باور كرد
حتي خيال هاي پوچ كودكانه را ...
اما كاش مي شد هيچ چيز خيال نبود
كاش مي شد همه چيز را به واقعيت نزديك كرد
كاش همه چيز حقيقت داشت
حتي يك عشق مجازي
حسرت

در دلم آرزوی آمدنت می میرد و میان من و تو فاصله جا میگیرد من در این دشت جنون تنهایم من از این فاصله ها بیزارم و در این گستره فاصله ها می میرم من میان شب و روز در تن خشک زمین من میان صحرا همه جا یکه و تنها خسته از جور زمان با تنی خورده به جان زخمی چند میزنم بانگ که وااااااای هستی ام رفته به باد ضجه ام را که شنید؟ جای دل تنگ تر از مشت من است نفسم می گیرد می گشایم نفسی پنجره را
یا مهدی(عج)
امـــــــر به معـــــــــروف این روزها ، فــــــدای آزادی شـــــده ...
کسی به فــکر مهدی (عج) نیست ، نبودنش عــــادی شده ...

عشق چیست؟
عشــق اگــر خـط مــوازی نیسـت،چیسـت؟
یـ ـا کتـاب جملــه ســازی نیســت،چیسـت؟!
عشـق اگــر مبنــای خلــق آدم اســت
پـس چــرا ایـن گـونـه گنــگ و مبهــم اسـت؟
پـس چــرا خـط مـوازی مـی شـود!!!
از چـه رو هــر عشـق،بــازی مـی شــود؟!
گریه
هر که آید گوید:
گریه کن، تسکین است
گریه آرام دل غمگین است
چند سالی است که من می گریم
در پی تسکینم
ولی ای کاش کسی می دانست
چند دریا
بین ما فاصله است
من و آرام دل غمگینم
میمانی؟؟؟؟
گفتی:
برای رسیدن به تو همیشه می مانم ، تا ابد
پرسیدم : واقعا ؟
خندیدی و گفتی : انگار نمی دانی چقدر دوستت دارم
روزی که رفتی
نوشته بودی :چون دوستت دارم ، می روم
خوب من
حیران مانده ام
کدام را باور کنم ؟
ماندنت ، حرفهایت ، یا دوست داشتنت را
به نظر می آید
تنها حقیقت قابل باور
رفتن تو بود
که آن را هم ، هنوز باور نکرده ام ....
به یادتم
همیشه با تو هستم ، حتی اگر ازمن دور باشی ... همیشه دلتنگ دیدنت هستم ، حتی وقتی که با توام ...
همیشه چشمانم تو را صدا می زند ، حتی اگر تمام دنیا در اختیار من باشد ... هر چه قدرازمن دورباشی ، به قلب من نزدیک هستی ...
ای زیباترین اتفاق زندگیم ، حتی اگر تمام دنیا در اختیار من باشد ، بازهم تنها تو را دوست دارم ...
غروب
گاهي که دلم به اندازه تمام غروبها مي گيرد
چشمهايم را فراموش ميکنم
اما دريغ که گريه دستانم نيز مرا به تو نمي رساند
من از تراکم سياه ابرها مي ترسم و هيچ کس
مهربانتر از گنجشکهاي کوچک کوچه هاي کودکي ام نيست
و کسي دلهره هاي بزرگ قلب کوچکم را نمي شناسد
...و يا کابوسهاي شبانه ام را نمي داند
با اين همه
نازنين اين تمام واقعيت نيست
از دل هر کوه کوره راهي ميگذرد
و هر اقيانوس به ساحلي مي رسد
و شبي نيست که طلوع سپيده اي در پايانش نباشد
از چهار فصل دست کم يکي که بهار است
من هنوز تو را دارم............؟
حافظ

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم
رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافروز که از سرو کنی آزادم
*
*
شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی مارا
شهره ی شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که در بند توام آزادم
دست نوشته...
دست نوشته...
به جای اینکه سعی کنید انسان موفقیت ها باشید، سعی کنیدانسان ارزشها باشید
این که کسی شما را عمیقاً دوست بدارد، به شما قدرت می دهد، حال آنکه اگر کسی را با همه وجود دوست داشته باشید، این به شا شهامت می دهد.
دنیا خیلی زیباتر خواهد شد اگر بیاموزیم:
دروغ نگوییم،
تهمت نزنیم،
مؤدب باشیم،
صادق باشیم،
انتقاد پذیر باشیم،
دیگران را آزار ندهیم،
وجدان داشته باشیم،
از کسی بت نسازیم،
نظافت را رعایت کنیم،
از قدرت سوء استفاده نکنیم،
پشت سر کسی غیبت نکنیم،
به عقاید همدیگر احترام بگذاریم،
مسؤلیت اشتباهاتمان را بپذیریم،
به قومیت و ملیت کسی توهین نکنیم،
به ناموس دیگران چشم نداشته باشیم و
در مورد دیگران قضاوت و پیش داوری نکنیم.
دلم می نالد از درد جدایی خدایا چاره ای صبری و راهی