بعضي وقتها انقد از زندگيم از خودم سير ميشم كه حالت خفگي بهم دست ميده
آخه خدايا؟؟؟ ديگه چقد؟ بسه ديگه...بســـــــــــــه
هرچي ميخوام به روم نيارم نميشه كه ... هردفعه تصميم گرفتم كه نسبت به همه
چيز بيخيال باشم و ناراحت نباشم باز مشكلات بيشتر شد و كار من سخت تر...
هي به خودم ميگم دنيا ارزش غم و غصه نداره همين كه الان زنده اي از زندگيت لذت
ببر بيچاره اما بازم نميشه...واقعا حقيقته..آدمي كه درد داشته باشه كل دنيا هم
بهش بدن آروم نميشه.
فقط كسي ميتونه احساس منو درك كنه كه بتونه حرفهاي منو هضم كنه
ميگن مثبت فكر كن... من آدم منطقي و مثبت انديشي هستم
صبرمم بيش از اندازه زياده حالا خوب يا بد نميدونم ولي ميدونم با مثبت انديشي هم
آدم به جايي نميرسه... و اما زمان؟؟؟
زمان خودش همه جيزو درست ميكنه !!! خندم ميگيره
به هيچ چيز اعتقاد ندارم ديگه فقط منتظر يه معجزه ام
همين و بــــــــــس
البته اگه معجزه اي هم وجود داشته باشه
خدايا؟ شب و روزت كه دروغ نيست
دارم ميبينم فكر نكني كفر ميگم شايدم دارم ميگم نميدونم
بهم نشون بده
دلم می نالد از درد جدایی خدایا چاره ای صبری و راهی